به مرور تحريمها چهره واقعي خود را نشان داد. دولت نهم با اين رويكرد كه تحريمها را بايد برداشت به ميدان آمد. دولت به مردم اميدواري داد كه با لغو تحريمها، فصل تازهاي در زندگي مردم آغاز خواهد شد.
نشان دادن افق روشن به مردم فينفسه مطلوب است اما دولت فرصت نكرد و يا اهتمام جدي نداشت كه ياد آوري كند، رفع تحريم فقط يكي از موانع بزرگ توسعه و رونق اقتصادي كشور است.
دولت فرصت نكرد به جامعه بگويد بسياري از كشورهاي جهان كه هماكنون با مشكلات بزرگ اقتصادي دست به گريبان هستند و فقر و ناكارآمدي در آنها بيداد ميكند، تحريم نبودهاند.
دولت فرصت نكرد و يا نخواست بگويد كه تحريم، يكي از موانع بزرگ است و براي رسيدن به آن افق روشن الزامات ديگري نيز لازم است؛ شفافيت اقتصادي، اصلاح قوانين، مبارزه با فساد و رانت، بستر امن اقتصادي براي كاهش ريسك سرمايهگذاري در كشور از جمله اين ضروتهاست.
از سوي ديگر به فرض تحقق اين ضرورتها، براي رسيدن به مطلوبي كه مردم در انتظار آن هستند، زمان لازم است. اما ويژگي جامعه و تلقي عمومي چيزي ديگر است. از منظر روانشاسي اجتماعي وقتي جامعهاي به تصوير و تصور يك وضعيت مطلوب رسيد، شتابي عجيب براي تحقق آن دارد. جامعه بيتابي ميكند و منتظر نميماند. به همين دليل است كه مثلا دولت هماكنون نميتواند بين قبول تورم به منظور كاهش ركود و يا قبول ركود به جهت كاهش تورم يكي را انتخاب كند.
اين ويژگي پاشنه آشيل دولت است. به زودي، از يك طرف مطالبات و انتظارات مردم بالا خواهد رفت و از سوي ديگر مخالفان دولت با برافروختن آتش توقعات بر تنور انتظارات مردم خواهند دميد.
تجربه نشان داده، دولتها - كه خود را وامدار راي مردم ميدانند-، براي كسب راي گاه از اصول عقبنشيني كرده و به سمت اقداماتي خلاف منطق اقتصادي ميروند. اين شيوه گرههاي بزرگتري بر وضعيت اقتصادي كشور خواهد افزود.
در چنين زمانهاي است كه ميتوان به قضاوت سلوك اخلاقي و سياسي يك دولت نشست. آيا در شرايط فشار افكار عمومي دولت تصوير مار را به جاي مار خواهد نوشت يا از اصول خردمندانه عدول نخواهد كرد؟
نظر شما